تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392 | 11:44 | نويسنده : reza
زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست، که نخواهد آمد...
 
 
تو نه در دیروزی و نه در فردایی.
 
 
ظرف امروز پر از بودن توست.
 
 

زندگی را دریاب



کد کج شدن تصاوير


تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392 | 11:31 | نويسنده : reza
مرد رفته گر آرزو داشت برای یكبار هم كه شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره كوچكشان باشد و با هم غذا بخورند .
او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند .
 هر شب از راه نرسیده به حمام كوچكی كه در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق كار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست.

تنها هم سفره او همسرش بود كه در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می كرد
 و همین بود كه آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .

یك شب شانس آورد و یكی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیك خانه شان رساند
او با یك جعبه شیرینی و چند تا پاكت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید .
وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یك به بهانه ای با پدر شام نخوردند .

دلش بدجوری شكست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشكی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید :
"چقدر امشب گشنگی كشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه.
 با اون دستاش كه از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره "




 



کد کج شدن تصاوير